از شباهتهای ناگزیر تا ایدههای ناب / میزگرد داوران ششمین جشنواره كاریكاتور حوزه هنری خراسان شمالی
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
در میزگردی با داوران ششمین جشنواره كاریكاتور حوزه هنری خراسان شمالی بهمن عبدی، مسعود ضیایی زردخشویی، داوود یاراحمدی، محمدعلی رجبی و عباس ناصری به بررسی و تحلیل این جشنواره پرداختند.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، هنوز چند دقیقهای از داوری آثار جشنواره نگذشته بود كه از داوران خواهش كردیم تا با حضور در یك میزگرد، به بحث درباره آثار رسیده به جشنواره بپردازند. صحبت از جشنواره ایران آینده در افق 1404 شروع شد و به مسائلی كه درخصوص داوری در جشنوارههای مختلف شاهد آن هستیم كشیده شد. آنچه میخوانید نتیجه این گفتوگوی یك ساعته با داوران ششمین جشنواره كاریكاتور حوزه هنری خراسان شمالی (بهمن عبدی، مسعود ضیایی زردخشویی، داوود یاراحمدی، محمدعلی رجبی و عباس ناصری) است.
ضمن تشكر از وقتی كه در اختیار ما قرار دادید، برای شروع گفتوگو از هیئت داوران خواهش میكنم تا نظر خود را درباره كیفیت آثار جشنواره ایران آینده بفرمایید.
عبدی: اجازه بدهید بحثم را این طور آغاز كنم كه در هر دورهای هنرمندانی وجود دارند كه كیفیت بالایی از خود نشان میدهند و در دورههای دیگر ما دچار افت میشویم. در حوزههای دیگر هم همین طور است. مثلاً تیم ملی فوتبال هم در دورههای رشد میكند و در دورههایی دچار افت میشود. در كارتون هم همین گونه است. در یك زمانی تعدادی هنرمند پا به عرصه گذاشتند كه باعث حیرت همه شدند و افتخارهای زیادی كسب كردند و درخشیدند. اما این طبیعی است كه وقتی شما چند بار جایزه معتبر بینالمللی كسب میكنید، ممكن است كه چندان به برخی از جشنوارههای ملی و استانی توجه نكنید. در نتیجه در جشنوارهها جا برای تعدادی از هنرمندان دیگر باز میشود. این امر خوبی است، اما از طرفی ممكن است كیفیت آثار پایین بیاید كه این هم طبیعی است. همین میتواند تبدیل شود به سكوی پرتابی برای هنرمندان آینده. به نظر من نه تنها در این جشنواره، بلكه در جشنوارههای دیگر در ایران هم این اتفاق در حال رخ دادن است. چون جشنوارهها به كیفیت اهمیت میدهند، در نتیجه این مسأله روی كمیت تأثیر میگذارد و تعداد آثار رسیده كم میشود. بنابراین با توجه به مقدمهای كه گفتم، شاید تعداد آثار كم شده است، ولی آثاری از هنرمندان جدید و جوانی دیدیم كه در سالهای قبل جای قدرت نمایی و اقتدار نداشتند و این موقعیت امروز برایشان پیش آمده. از این نظر میشود گفت كه جشنواره خوب بوده است. بنابراین نمیتوان گفت كه كیفیت آثار خیلی بالا بوده. در تمام جشنوارههایی كه اخیراً برگزار میشود و افراد حرفهای در آن شركت میكنند، شاهد همین سطح كیفی هستیم.
دورانی اوجی كه به آن اشاره كردید مربوط به چه سالهایی بوده است؟
عبدی: به طور مشخص در 10 سال گذشته جوانهایی بودند كه آمدند و كم كم رشد كردند و الآن وزنههایی هستند و هر كدام از اینها سی یا چهل جایزه بینالمللی معتبر را كسب كردهاند. ما فعلاً در اقتدار هستیم و در خیلی از اوقات حرف اول را در دنیا میزنیم. در بسیاری از جشنوارههای معتبر بینالمللی، اسامی شركت كنندگان ایرانی به وفور دیده میشود. این اتفاق قبلاً نمیافتاد. قبل از انقلاب كه شاید یكی دو كاریكاتوریست بودند كه در جشنوارههای معتبر شركت میكردند. اساساً امكان شركت وجود نداشت، اطلاعرسانی ضعیف بود و … اما در ده دوازده سال اخیر نسلی از كارتونیستها آمدهاند كه من به آنها افتخار میكنم، از آثارشان لذت میبرم و از آنها یاد میگیرم. تنها نگرانی من این است كه تا چند سال دیگر كه این جوانها پیشكسوت میشوند، آیا ما نسلی را تربیت كردهایم كه جایگزین آنها بشوند یا خیر. و الا از لحاظ كیفی، نه تنها در منطقه اول هستیم، بلكه در بسیاری از نقاط دنیا، جزو چند كشور برتر هستیم.
ضیایی: جشنواره ایران آینده در افق 1404 چون موضوع جدید و نسبتاً سختی داشت، یك حسن داشت و آن هم این بود كه كارتونیستهایی برای این جشنواره كار دادند كه مجبور بودند بنشینند و به این موضوع فكر كنند. یك وقتی ما موضوعهایی را انتخاب میكنیم كه خیلی تكرار میشود مثل محیط زیست، ترافیك و …. بنابراین كارتونیستها در آرشیو خود جستجو میكنند، چون مشخصاً كارتونیستهای حرفهای به دلیل تكرار این موضوعها، همیشه در آرشیوشان كارتون با این موضوعها دارند. به همین دلیل كارتونیستها عموماً در چنین جشنوارههایی با كارهای آرشیویشان شركت میكنند و سعی نمیكنند كه فكر كنند و اثری تولید كنند. وقتی شما به موضوعی مثل محیط زیست، سالی چهار بار مجبورید كه فكر كنید، به زیر و بم این موضوع فكر میكنید و به آن سوژه از زوایای مختلف نگاه میكنید و هر بار به یك نقطه جدیدتر میرسید. اما همانطور كه گفتم كارتونیستها مجبور بودند كه برای این جشنواره فكر كنند و به دلیل اینكه موضوع جدید و سخت بود، نباید انتظاری كه از آثار این جشنواره داریم، مانند جشنوارهای باشد كه مدام تكرار میشود، چراكه هنرمندان برای اولین بار است كه به این موضوع فكر میكنند. در نتیجه كسانی كه در این جشنواره برگزیده شدند، از این نظر كه برای این جشنواره فكر كردند، قابل تقدیر هستند. اما به طور كلی اگر بخواهیم راجع به سطح كیفی جشنواره بگوییم، نسبت به دیگر جشنوارهها نه خیلی بالاتر و نه خیلی پایینتر است، به این دلیل كه كارتونیستهایی كه در این جشنواره شركت كردند، كارتونیستهایی هستند كه جوایز متعدد بردهاند و در دیگر جشنوارهها هم شركت میكنند.
رجبی: جشنواره كاریكاتور ایران آینده در افق 1404 روایتی از سند چشمانداز ایران است كه تصویری زیبا و مثبت از آینده قرار است كه نشان دهد. این جشنواره به نظر پیشخوان و ویترین و یا به عبارت بهتر پیشبینی تصویری از آن افق است كه توسط كارتونیستها انجام شده است. پرداختن به این موضوع با توجه به اینكه نگاه اول یك كارتونیست، نگاه منتقدانه است، كمی كار را برای هنرمندان سخت كرده بود، ولی همین امر باعث شده بود كه هنرمندان با تفكر و تعمق بیشتر كار كنند. از منظر دیگر، فرهنگ سازی و آمادهسازی ذهنی برای جامعه كه یكی از اهداف این جشنواره است، به نحوی میتوان گفت كه توسط كارتونیستها شروع شده است و تكثیر و توزیع آثاری كه از این جشنواره منتشر میشود، میتواند در ترسیم سند چشمانداز بین جامعه نقش داشته باشد.
ناصری: ما از روز اول كه جشنواره را شروع كردیم میدانستیم كه امسال از نظر كمی با افت مواجه خواهیم شد. همان طور كه دوستان هم اشاره كردند، موضوع به نوعی دارای حساسیت بود و مهمتر اینكه قبلاً چنین موضوعی را نداشتیم. اما نكته مهم این است كه بخش اعظمی از 371 اثری كه در جشواره به دست ما رسید، تولید شده و میتوان گفت به نسبت اینكه كارها تولیدی (و نه آرشیوی)اند، آثار خوبی هستند. شاید به نسبت جشنوارهای با موضوعی مثل محیط زیست –همان طور كه جناب ضیایی اشاره كردند- و همه آرشیو غنیای از آن دارند، ضعیفتر باشد، اما به نسبت جشنوارهای كه قرار است همه آثار آن تولید شوند، من مدعی هستم كه چیزی كم ندارد.
عبدی: ضمن اینكه موضوع هم موضوع سختی بوده. در این گونه موضوعها كمتر میتوان كاریكاتور كشید. ممكن است این موضوع برای شعر، خوشنویسی، مجسمهسازی و … خوب باشد، ولی برای كاریكاتور كه همواره باید انتقاد و اعتراض كند، سوژه مناسبی نیست ولی با همه اینها بچهها خیلی خوب زحمت كشیده بودند. شاید بتوان گفت كه اگر موضوع كمی لطیفتر یا خشنتر باشد، بچهها بهتر میتوانند سوژه یابی كنند.
یاراحمدی: در مورد كیفیت آثار باید بگویم كه عملاً بسیاری از آثار به سمت تصویرسازی رفته بود.
آیا این به خاطر موضوع جشنواره بود؟
یاراحمدی: نه! در چند سال گذشته، در جشنوارهها (خطاب من به جشنوارههای كاریكاتور حوزه هنری خراسان شمالی نیست) آثاری مورد توجه قرار گرفته بودند كه به لحاظ ساخت و ساز، پردازش تصویری، تكنیكهای دیجیتالی (كه بسیار مرسوم شده است) و … خیلی به این سمت گرایش پیدا كرده، چراكه عمده جوایز به چنین آثاری داده شده است. این بود كه اجراها از كارهای خطی دور افتاده بود. داوران این جشنواره به اجماعی رسیدند كه برگردیم به آن سنت و آن اجراهای اولیه كه هنرمندان از كاریكاتور دور نشوند. به همین دلیل خیلی از كارهایی كه به سمت گرافیك یا تصویرسازی میل كرده بود، از دور خارج شدند چراكه قرار نیست ما یك اثر گرافیكی را جایگزین كاریكاتور كنیم. این مرحله اول فیلتر آثار بود و آنچه به جا ماند، آثار خطی خوبی بودند كه میتوانم بگویم قابل دفاع است و هم به لحاظ اجرایی نسبت به آثار خارجی قابل رقابت.
با توجه به تجربیات مختلفی كه هر كدام از شما به عنوان داور در جشنوارههای مختلف داشتهاید، خواهش میكنم بفرمایید در داوری جشنواره كاریكاتور چه فاكتورهایی باید مورد توجه قرار بگیرند؟
عبدی: برخی نوآوریها و دادن خطوط تازه باعث میشود كه بعضی از سوژهها برجسته شوند و كاریكاتوریستهایی كه این سوژهها را كار میكنند، خودشان را از سایر كاریكاتوریستها متمایز میكنند. تا وقتی كه این نوآوری در كار ایشان باشد باقی میمانند. شما بازیگری را در نظر بگیرید كه مدام در حال انتخاب نقشهای مختلف است در مقایسه با بازیگری كه همیشه یك نقش را ایفا میكند. اما برخی از هنرمندان هستند كه منتظرند ببینند كدام اثر در جشنوارهای برنده جایزه میشود تا آنها در جشنواره بعدی همان تم را انتخاب كنند. بنابراین نوآوری اصل اول است. ناب بودن سوژه، هماهنگی و ارتباط با موضوع، متفاوت بودن، طراحی قوی یا ضعیف، رعایت كردن یا نكردن پرسپكتیو و… دلایل زیادی برای رد یا قبول یك اثر در هر جشنوارهای هست. اما بی عدالتی وقتی پیش میآید كه ما مجبور میشویم از بین 10 یا 20 اثری كه به مرحله نهایی رسیدهاند، دو یا سه اثر را انتخاب كنیم، آن هم به این دلیل كه نمیتوان به همه آثار جایزه داد.
یاراحمدی: یك بخش از داوری هم نسبی و فراخور احوال داوران است. هر داوری در طول سالیان فعالیت خود با تكنیكی كار میكند و آثاری را انتخاب میكند كه این انتخابها تبدیل میشوند به یك تیپ با علاقههای مشخص آن داور. ضمن اینكه مواردی كه جناب عبدی فرمودند، حتماً باید در آن قالب رعایت بشود. ممكن است یك داور كارهای سوررئال را بپسندد و داور دیگر به قدرت خط یا رنگ گذاری توجه كند. اما به طور كلی در هر اثری باید ویژگیهای پایه شامل مبانی گرافیك، چهرهپردازی، جغرافیای جایگیری عناصر و … رعایت شود. این است كه انتخابها تا حدودی نسبی هم هست.
ضیایی: بر اساس آنچه آقایان عبدی و یار احمدی گفتند، داوری به طور خلاصه پنج فاكتور دارد كه عبارتند از داشتن ایده خلاقانه، مرتبط بودن با موضوع، عدم تشابه (چراكه تشابه خط قرمز مسابقه است و اثری كه تشابه داشته باشد حذف میشود)، فضاسازی و طراحی مناسب و داشتن طنز مناسبی كه همه افراد بتوانند زود با آن ارتباط برقرار كرده و اثر را بفهمد. یك اثر باید همه این فاكتورها را داشته باشد تا اینكه تازه همانطور كه استاد یار احمدی گفتند ذائقه و سلیقه داورها وارد شود. یعنی در واقع اینطور نیست كه بگوییم داوری سلیقهای است. بلكه اثر باید این پنج فاكتور را داشته باشد تا به مرحله بالاتر بیاید و تازه در فینال است كه سلیقه داور به عنوان یك فاكتور وارد میشود. تازه در همان مرحله هم بحث میشود چرا كه آثار برنده عموماً توسط هنرمندان جوانی كه وارد این كار میشوند الگوسازی میشود و به عنوان مثال سعی میشود كه یك اثر خطی حتماً جزو آثار برنده باشد تا هنرمندان جوان به سمت نقاشی، تصویرسازی، فتوطنز یا گرافیك نروند و سعی میشود آثاری انتخاب شود كه كاراكتر و شخصیت كاریكاتور را داشته باشد. از طرفی به دلیل اینكه بسیاری از كارتونیستها الآن كارهای پر ساخت و ساز انجام میدهند، سعی میكنیم آنها هم در آثار منتخب بمانند، نه اینكه به طور كامل حذف شوند چرا كه باعث تنوع و رنگ و لعاب دادن به فضای جشنواره میشود.
اما به رغم اینكه همه داوران جشنوارههای مختلف در سالهای گذشته، متفق القول بر این اصول تأكید داشتهاند، اما خصوصاً در یكی دو سال گذشته میبینیم كه پس از داوری جشنوارهها همیشه اعتراضهای فراوانی از جانب برخی افراد به داوریها صورت میگیرد. دلیل این امر را چه میدانید؟
رجبی: در جشنوارههای كارتون ما با قشری طرف هستیم كه اساس روحیهاش بر نقد و انتقاد است.قطعاً نتیجه جشنواره هم موضوعی است كه میتواند به آن نقد داشته باشد و برای نقد هم اولین هدفی كه پیش روی منتقد است، بحث داوری است. گاه كسانی كه همیشه در جشنوارههای مختلف شركت دارند، تیمهای داوری را شناسایی میكنند و گاهی این شائبه به وجود میآید كه چون فلان داور در این جشنواره داوری میكند، افراد خاصی را انتخاب میكند. قطعاً این طور نیست. یعنی شما به عنوان داور نمیتوانید یك كار كه به لحاظ شكلی، اصول و مبانی هنرهای تجسمی را رعایت نكرده است، در فینال از آن دفاع كنید. در جشنوارهها هم هدف این است كه پیام آن جشنواره را به مخاطبها انتقال بدهد. یعنی سوای بحث شكلی اثر در داوری، توانایی هنرمند در انتقال پیام بسیار اهمیت دارد. آثاری هم كه انتخاب میشوند، با در نظر گرفتن همه این مسایل است. این اعتراضها به نوعی طبیعی هم هست. ما در مسابقات ورزشی هم شاهد این هستیم كه تیمها یا ورزشكاران بازنده، برای آرامش روانی هم كه شده تقصیر باخت را بر گردن داوری میاندازند.
ناصری: من فكر میكنم این بحث فقط در ایران است، چون ما ایرانیها كلاً معترضیم. در جشنوارههای خارجی، من هیچ جا چنین چیزی را ندیدهام، مگر در جایی كه تشابه اثری آشكار شود.
ضیایی: در جشنوارههای داخل ایران هم ما هیچ فرد خارجی را ندیدهایم كه اعتراض كند.
ناصری: به نظر من هنرمند واقعی باید طور دیگری اعتراض خود را بیان كند. به عنوان مثال من در جشنوارهای شركت كردهام و اعتقاد داشتم كه باید اول میشدم ولی نشدم و معتقدم كه داوری بد بوده. من با برنده شدن در چهار جشنواره دیگر باید اعتراضم را به این قضیه نشان بدهم اگر كه فكر میكنم بد داوری شده و داور به رفقایش جایزه داده است، نه اینكه با سر و صدا و هوچیگری این كار را بكنم.
یاراحمدی: ما یاد نگرفتهایم به داورها و انتخابهای ایشان احترام بگذاریم.
ناصری: اعتراض در خارج از كشور هم هست، به صورت صنفی و شدید هم هست، اما برای اینكه چرا فلان كار كه متشابه است، جایزه گرفته. اما اینكه به داور بگویند تو با فلان كس رابطه داری و به دوستت جایزه دادهای و … را من در جشنوارههای خارجی اصلا ندیدهام.
ضیایی: البته این حرفها تیم داوری را مبرا نمیكند و به این معنی نیست كه تیمهای داوری ما در ایران تیمهای بسیار خوبی هستند. من چنین چیزی را قبول ندارم. تیمهای داوری توسط دبیر جشنواره انتخاب میشود و گاهی هم امكان دارد كه بر اساس شایستگیها نباشد، خیلی از این انتخابها ممكن است به خاطر روابط باشد، خیلیها ممكن است بر اساس سفارش اسپانسر باشد، حتی دبیر هم ممكن است برای انتخاب داور چندان دستش باز نباشد. بنابراین اولاً داورها ممكن است توسط دبیر انتخاب نشوند، ثانیاً چیدمان تیمهای داوری به نظر من چندان مناسب نیست، یعنی از بین افراد متخصص انتخاب نمیشوند. انتخاب داور با سه معیار است؛ افراد متخصص، افراد نامدار، افراد سفارش شده. در تمام جشنوارههایی كه ما در داخل ایران برگزار میكنیم از این سه قشر وجود دارند. بنابراین اگر دست دبیر باز باشد كه داورها را تنها از بین متخصصان انتخاب كند، مشخصاً خروجیهای بهتری میدهد و اعتراضها كمتر شده و اعتماد كارتونیستها هم بیشتر خواهد شد. ولی وقتی تیمهای داوری مدام تكرار میشوند، خروجیها هم تكراری و سلیقهای میشود. بدیهی است كه شما وقتی از یك سلیقه داور انتخاب میكنید، خروجیهایتان هم از یك سلیقه است. شما میبینید كه یك كارتونیست در 10 جشنواره پشت سر هم برنده میشود. پیگیر كه باشید میبینید كه یك تیم در حال داوری این جشنوارهها است و حتی اگر یك تیم داوری را انجام ندهد، یك سازمان كار داوری را انجام میدهد كه آن سازمان به چنین خروجیهایی معتقد است، یعنی طوری چیدمان را انجام میدهد كه خروجی مشابه دریافت كند. پس برخی از انتقادها به داوری در ایران كاملاً درست است و اینطور نیست كه تمام داوریهای ما درست است و هیچ مشكلی ندارد و خروجیهای ما كاملاً خروجیهای درستی است. من فكر میكنم بخشی از این قضیه به داوریها ارتباط دارد و بخشی دیگر به هنرمندان.
عبدی: من با این امر موافق نیستم. به هر حال شخصی به نام دبیر جشنواره، یك تیم را به عنوان داور انتخاب كرده است. ما باید یاد بگیریم كه احترام بگذاریم. داور كسی است كه بر اساس یك فاكتورهایی انتخاب شده است، هنرمند حق اعتراض ندارد. همه این اعتراضها هم بر مبنای پول است. اگر مبنای این قضایا هنر بود، هیچ وقت چنین اتفاقی نمیافتاد. من به شما قول میدهم كه در هیچ داوری امكان ندارد كه پارتی بازی شود، مگر اینكه اصل قضیه زیر سؤال باشد؛ مثلاً در جایی یك نفر به تنهایی داوری میكند ولی اسم چند نفر را به شكل صوری ذكر كرده است، آنجا دیگر داوریای وجود ندارد. من چند سالی است توفیق این را دارم كه با جوانها كار كارگاهی انجام بدهیم. همان روز اول با آنها اتمام حجت میكنم كه شما حق هیچگونه اعتراضی به داوریها ندارید. مسأله اینجاست كه این را یاد نگرفتهاند. میبینند در فلان جشنواره هزار دلار جایزه میدهند، در جشنوارهای دیگر سه هزار دلار میدهند و… وقتی جایزه به طرف تعلق نمیگیرد، چون فكر میكند خیلی زحمت كشده است، شروع میكند به تخریب. من میگویم اصلاً چگونه میشود كه پارتی بازی كرد. در همین جشنواره اثری بوده كه من به آن رأی دادم، شما مخالف آن بودید، مگر من اعتراض میكنم كه چرا اینطور است؟
ضیایی: ببینید! من اعتراض به داوری را نمیپذیرم. چون فصلالخطاب جشنواره و كسی كه حرف نهایی را میزند داور است، یعنی تمام شركتكنندگان وقتی كه در یك مسابقه شركت میكنند، پذیرفتهاند كه دیگر خودشان حق قضاوت ندارند. این یعنی اینكه من وقتی در مسابقهای شركت میكنم، دیگر نمیتوانم خودم قضاوت بكنم كه اثر من بهتر است و چرا فلان اثر جایزه گرفته. اگر من در چنین مقامی هستم دیگر شركتكننده نیستم بلكه قاضی هستم. پس اگر من در یك مسابقه شركت كردهام، قضاوت را به «دیگری» سپردهام، در نتیجه من حق اعتراض را از خودم سلب كردهام. اعتقاد من این است كه داوری انجام میشود و وقتی تمام شد، آن جشنواره را باید برای خود تمام شده بدانیم و به مسابقههای دیگر فكر كنیم. اما این دلیل بر این نیست كه ما در داوریمان مشكل نداریم. به عقیده من، ما در داوریمان مشكل داریم، مشكلمان هم بسیار زیاد است، روی آن هم باید بسیار بحث كنیم كه بتوانیم داوریهایمان را تخصصیتر كنیم. داوری تخصصی یعنی چه؟ داوری فقط این نیست كه بگوییم این اثر خوب است یا نه. داور باید بتواند تشابه را تشخیص بدهد. خیلی از جشنوارههای ما خروجی مشابه دارد و جایزه بزرگ را به اثری میدهیم كه تشابه كامل دارد. چرا؟ به دلیل اینكه داور تخصص تشابه ندارد. من یا افراد دیگر نباید بگوییم كه این اثر مشابه است، داور باید خودش این را تشخیص بدهد.
یاراحمدی: علت اینكه این تشابهها اتفاق میافتد این است كه -اجازه بدهید كمی واضحتر صحبت كنیم- آن داور خودش را روزآمد نكرده است. جناب عبدی در ابتدای بحث اشاره كردند كه هنرمند باید خود را به روز نگه دارد. این داور از بس كار ندیده است، از بس آثار خارجی را رصد نكرده، كاری كه تنها تكنیك قوی دارد را انتخاب میكند.
عبدی: اصلاً مگر میشود كه شما همه كارها را ببینید؟ مگر بیكاری كه بتوانی این كار را بكنی؟
یاراحمدی: منظورم این نیست. مثلاً شما در طول سالهای گذشته هر روز تعدادی اثر دیدهاید. این ذهن شما را تر و تازه نگه میدارد.
ناصری: گاهی اوقات كاری هست كه الزاماً مشابه آن را ندیدهایم، ولی از نوع ایده و پرداخت كاملاً واضح است كه كار كپی است.
عبدی: طرف اثری از خارج از كشور را بر میدارد، امضای آن را پاك میكند و امضای خودش را میگذارد و دوباره در همان كشور برنده میشود. هنرمند باید احترام بگذارد و از همه مهمتر باید شرف و وجدان كاری داشته باشد و نباید تقلب كند.
ناصری: این افرادی كه دائماً اعتراض میكنند، باید یك چیز را یاد بگیرند و آن هم اینكه از قدیم گفتهاند پیشگیری بهتر از درمان است. وقتی جشنوارهای داوریاش صوری است و داستانهایی كه همه میدانیم در آن اتفاق میافتد، وقتی دوباره فراخوان میدهد، همه این دوستان با بهترین كارهایشان دوباره در آن شركت میكنند. من در یكی از این جشنوارهها به دوستان گفتم شما كه میدانید داوری به این شكل است، برای چه شركت میكنید، شركت میكنید كه اعتراض كنید؟
عبدی: طرف اعتراض میكند، بعد همین فرد در جای دیگری داور میشود و دیگران به او هم اعتراض میكنند. تو به چه دلیل تخم این كار را میكاری كه در نهایت دامن خودت را هم بگیرد؟ این كار كاملاً غیر حرفهای است.
ناصری: قانونی كه ما از بزرگترهایمان یادگرفتهایم این است كه وقتی كاری برای جشنوارهای فرستادی، فراموش كن كه كار را برای كجا ارسال كردهای كه اگر هم برنده شدی، حس غافلگیری در تو به وجود بیاید.
ضیایی: در صورتی كه الآن هنگام داوری با آدم تماس میگیرند تا نتیجه را بدانند!
رجبی: در مورد آفت تشابه باید بگویم كه با توجه به گسترش فضای مجازی و دسترسی به اطلاعاتی كه الآن بسیار فراگیر و آسان شده است و اینكه سایتها و سندیكاهایی هستند كه دارند روزانه چندین كار را به اشتراك میگذارند -حتی به روزترین اساتید- امكان اینكه همه این كارها را بتواند در آرشیو ذهنی خود ثبت كند و این را بتواند در داوری خود لحاظ كند، اساساً شدنی نیست. منتهی راهكاری كه در جشنوارههای بینالمللی دیگر هم دارند این است كه در یك بازه زمانی اگر مشخص شد كه واقعاً این كار تشابه دارد (آن هم تشابه عمد، یعنی تشابهی كه نتوانی آن را به این نسبت بدهی كه دو نفر در دو نقطه مختلف یك ایده به ذهنشان خطور كرده است) راهكاری حقوقی باید برای آن تعریف كرد كه امكان بازگشت آن جایزه و اعلام عمومی آن به جامعه كارتونیستها وجود داشته باشد كه این كار به این دلیل جایزهاش پس گرفته میشود.
ضیایی: چنین كاری در دنیا انجام میشود، یعنی اگر كاری تشابه داشته باشد، آن را از جوایز جشنواره خارج میكنند.
یاراحمدی: جشنواره وردپرس فتو هم همین اتفاق میافتد؛ عكسی را كه انتخاب كرده بودند، به علت ساختگی بودن عكس، آن را از دور خارج كردند.
ضیایی: ما در ایران چنین كاری نمیكنیم. یعنی یك سری تعارفات و حالات عاطفی ایرانیمان باعث میشود كه این كار را نكنیم. فكر میكنیم این كار خوب است در حالی كه بسیار آفت دارد. اما به طور كلی باید بگویم كه داشتن تشابه در بیست درصد كارها در هر جشنوارهای طبیعی و پذیرفتنی است. وقتی شما سیزده اثر برنده قرار است انتخاب كنید، داشتن دو یا حتی سه اثر مشابه هم طبیعی است.
عبدی: جواد مجابی كتابی ترجمه كرده است به نام شباهت ناگزیر كه در آن به مواردی اشاره میكند كه در هنرهای مختلف دو هنرمند در فاصلههای زمانی، آثاری شبیه به هم تولید كردهاند. این امر در همه هنرها هست، در كارتون هم وجود دارد. این البته فرق میكند با اینكه كسی عین اثر شخص دیگری را بیاورد؛ اسم این دیگر سرقت است. مسأله این است كه كاریكاتور نسبت به بسیاری از هنرهای تجسمی هنر جدیدتری شناخته میشود. جوانهای ما هم بلد نیستند و با روال كار آشنا نیستند، یعنی فرهنگ آن وارد نشده است. تقصیری هم ندارند، چون بزرگترهای ما به آنها یاد ندادهاند. یكی از خصلتهای هنرمند بودن، اطاعت محض از قضاوتی است كه درباره كار او میشود. اگر درباره یكی از كارهای اینها انتقادی بشود چه كار میخواهند بكنند! ما در بسیاری از هنرها منتقد داریم، اما در كاریكاتور منتقد نداریم. حالا اگر كسی از كسی انتقادی بكند، تبدیل میشود به دشمن خونی آن فرد و طرف تا او را زیر ماشین نفرستد، آرام نمیگیرد!
ضیایی: كارتونیستهای اثبات شده، كسانی كه آثار زیادی دارند (بالأخره كسی كه زیاد مشق مینویسد، غلط هم خواهد داشت)، حتی اگر تشابهی هم در كارشان دیده شود، كسی به این فكر نمیكند كه او در صدد كپی كردن بوده است، چون با آثار زیادی كه داشته خود را اثبات كرده و حتی اگر تشابهی هم وجود داشته باشد، خطای ذهنی است. اما كارتونیستهایی هستند كه شما وقتی به پنجاه اثر وی نگاه میكنید، میبینید كه چهل تای آنها تشابه پنجاه تا صد درصد دارد.
سؤالی كه مطرح میشود این است كه گاه پیش میآید كه شما به عنوان هنرمند در حال تولید اثری هستید، آن طرف دنیا هم كسی دارد به همین ایده فكر میكند. چطور میتوان شبیه بودن ایدهها یا كپی بودن آن را تشخیص داد؟
عبدی: یك وقتی هست كه شما از فیلمی اقتباس میكنید، اما زمانی هست كه سكانس به سكانس آن را دوباره میسازید؛ این حالت دوم است كه مشكل ایجاد میكند، نمونهاش را هم فراوان دیدهایم. وگرنه اقتباس و كامل كردن ایده، مثل اینكه شما اثری را میبینید و از آن ایدهای دیگر به ذهنتان میرسد، چیز پسندیدهای است و اساساً پویایی هنر همین است. نمیشود از هنرمندان بخواهیم هركسی كار خودش را انجام بدهد.
ناصری: این مسأله ثابت شده است كه اگر كسی به دنبال كپی ایدهای باشد، بالأخره حتی اگر شده در یك نقطه، این مسأله عیان میشود. این امر را به دفعات شاهد بودهایم. حتی خود آقای ضیایی تجربه این را داشتهاند كه در یك اثر كه برنده جایزه هم شده بود، سیزده مورد تشابه را شناسایی و اثبات كردند كه بعدها خود هنرمند نیز به آن اعتراف كرد.
یار احمدی: این یك امر ناگزیر است و نمیتوان از آن فرار كرد. اما هركدام از داورهایی كه در جشنوارهها حضور دارند، به سبقه آنها كه نگاه كنید، سالهای سال است كه هم كار دیدهاند و هم كار خلق كردهاند. وقتی پنج داور در جشنوارهای داوری میكنند، هر كدام از اینها در زندگیشان بدون اغراق بیش از بیست هزار (و حتی بیشتر) كار دیدهاند، مجموع اینها میشود بیش از یك میلیون كار. بنابراین بسیار بعید است كه اثری كپی باشد و هیچ كدام از داورها مشابه آن را ندیده باشند. خودم را عرض نمیكنم، اما باقی دوستان آنقدر در جشنوارهها داوری كردهاند و كار دیدهاند كه آن ده یا بیست درصد تشابهها واقعاً یك اتفاق است.
عبدی: حتی در مورد یك هنرمند در جشنوارههای مختلف كارهایش را دیدهایم و میدانیم كه او در فلان جشنوارهها چه آثاری را تولید كرده است.
ناصری: امروز ما با دیگر دوستان درباره این صحبت میكردیم كه ای كاش برگردیم به زمانی كه آثار را به صورت پستی ارسال میكردیم. الآن اگر من بخواهم اثری را كه قبلاً تولید كردهام برای جشنوارهای ارسال كنم، با وجود اینترنت در عرض چند ثانیه این كار را میكنم، اما چند سال پیش، حتی اگر كاری را كه قبلاً انجام داده بودم میخواستم دوباره برای جشنوارهای دیگر بفرستم، باید دوباره آن را اجرا میكردم. در این گیر و دار، یا همان اثر را دوباره اجرا میكردم و این به غنای تكنیكی من كمك میكرد، یا اینكه همان را تبدیل به یك ایده دیگر كرده و اثری جدید خلق میكردم.
عبدی: من چند وقتی است كه واقعاً میترسم كه كار كنم. چند وقت پیش ایدهای به ذهن من رسید كه شخصی در حال غرق شدن است و دارد از خودش سلفی میگیرد. من گاهی وقتی برای كاری اتود میزنم از اطرافیانم نظرخواهی میكنم. با پسرم كه درباره این كار صحبت كردم، گفت تكراری است. از او پرسیدم كه تو مشابه این را دیدهای؟ گفت: معلوم است كه این ایده تكراری است! همین جمله باعث شد كه من و پسرم هر كدام تا دیر وقت برای پیدا كردن اثری شبیه به این در اینترنت وقت بگذاریم. همه جور اثری را هم نگاه كردیم، از عكس گرفته تا نقاشی و كارتون، شوخی، جدی و … خوب! این بد است كه من با این سن و سال و سابقه از این ترس داشته باشم كه نكند این اثر بیرون بیاید و چند نفر جوان شروع به هوچیگری كنند و با آبروی آدم بازی كنند. قبلاً هنرمندان در كافهها و دیگر مكانها مینشستند و بحثهای هنری میكردند، اما امروزه به جای آن حرفها مینشینند و آبروی آدمها را میبرند. این است كه من مدتی است از آبروی خودم ترس دارم و كمتر كار میكنم.
ضیایی: این مسأله ترس از پیدا شدن تشابه در بنده هم هست، اگرچه باعث نشده كه كمتر كار بكنم. من خودم بی اینكه از كسی سوژه بگیرم، هر روز برای خودم موضوعی مطرح میكنم و اتود میزنم. اما این مسأله تشابه را من با خودم این گونه حل میكنم كه وقتی من دارم كاری را برای چاپ در كتاب یا وبلاگ یا چیزی شبیه به این تولید میكنم و قرار هم نیست كه در هیچ جشنوارهای شركت كند و جایزه ببرد، بابت آن دستمزدی هم نگرفتهام و در واقع برای دل خودم دارم كار میكنم، دلیلی ندارد كه نسبت به متشابه بودن یا نبودن آن حساسیت زیادی به خرج دهم. ممكن است واقعاً شخص دیگری هم در حال اجرای كاری درست همانند این اثر باشد. كسی هم اگر بخواهد اعتراض كند، استدلال من همینها است كه گفتم. این را هم اشاره كنم، حتی در مورد اشخاصی چون استاد عبدی و استاد درمبخش و بسیاری از اساتید دیگر، باز هم آثاری پیدا میشوند كه مشابه باشند، اما این افراد در طول سالیان مختلف آنقدر كارهای خلاقانه زیاد انجام دادهاند و آنقدر جایگاهشان اثبات شده است كه حتی در صورت بروز چنین اتفاقی كسی به آن توجه نمیكند، چرا كه همه مطمئن هستند تشابه در اثر كسی با این همه سابقه واقعاً یك اتفاق است نه بیشتر. همه كارتونیستهای حرفهای و با سابقه هم این را میدانند كه شباهت، ناگزیر است. شما مطمئن باشید فردای روزی كه نتایج همین جشنواره بجنورد منتشر شود، عدهای شروع به انتقاد میكنند تا جشنواره بعدی.
عبدی: فكر میكنم همه میدانند كه چه كسانی دارند اعتراض میكنند. یعنی شما هیچ وقت نمیبینید كه كسی مثل آقای علیزاده یا آقای ضیایی یا همین آقای ناصری اعتراض كنند.
رجبی: من سومین رقابتی است كه به عنوان داور در خدمت دوستان هستم. اما نكته جالبی كه در این جشنواره دیدم این بود كه به رغم اینكه ما هیچ میثاق قبلی با هم نبسته بودیم و بنده با دوستان سابقه دوستی خیلی طولانی هم ندارم، اما داوری با راحتترین شكلی انجام شده و حتی در فینال هم بدون درگیری كلامی و دلخوری به نتیجه مشترك رسیدیم. به همین دلیل به نظر من واقعاً به دور از انصاف است كه در مورد این جشنواره قرار باشد اعتراضی در زمینه سلیقه داورها و باند بازی و این مسایل داشته باشند.
با تشكر از همه بزرگواران از وقتی كه در اختیار ما قرار دادید.
……………………………………………………………………………………………………………..